سوال: [862]  در صورت وقوع قتل در هر یک از موارد ذیل، تکلیف چیست؟
الف) هنگامی که اولیای دم همگی صغیر باشند.
ب) مقتول، مسلمان اما ولی دم وی کافر باشد.
ج) به هنگام دستگیری قاتل، ارتباط با اولیای دم ممکن نیست، ولی در آینده امکان دسترسی به آنان وجود دارد.
جواب:
الف) در صورت قتل عمد، صبر کنند تا صغار کبیر شوند، در غیر این حالت باید دیه را به ولی بدهد.
ب) ولی که اقرب به مقتول است دعوت به اسلام میشود، اگر مسلمان شد حق دارد قصاص کند و یا دیه بگیرد و اگر اولیاء مسلمان نشدند، اختیار با ولی امر است که قصاص کند و یا دیه بگیرد، اما حق عفو ندارد.
ج) صبر کند تا اولیاء دم پیدا شوند و تا آن زمان قاتل بازداشت شود و یا با کفالت و ضمانت آزاد شود و اگر اولیاء دم پیدا نشدند اختیارش با حاکم شرع است.
سوال: [863]  در موارد ذیل که جرح و قتل به طور عمد یا غیر عمد توسط یک نفر صورت می‌پذیرد، آیا حسب مورد قصاص طرف در قصاص نفس و دیه عضو در دیه نفس تداخل می¬کند؟
الف) جرح و قتل با ضربه واحد انجام شود.
ب) جرح و قتل با دو ضربه یا بیشتر انجام شود. (در این فرض ممکن است ضربات متعدد در زمان‌های متفرق یا متوالی انجام شود.)
جواب:
الف) اگر جرح و قتل با ضربه واحده انجام شود تداخل میکند.
ب) اگر فاصله عرفی داشته باشد، حکم به عدم تداخل میشود.
سوال: [864]  در مواردی که شارع نحوه اجرای اعدام را معین نکرده است آیا برای اجرای اعدام واجب است حکومت نوعی را انتخاب کند که حداقل درد ممکن را برای محکوم در بر داشته باشد؟ یا خیر.
و در مورد مسئله فوق آیا بین حد و قصاص تفاوتی وجود دارد؟
جواب: هرچه حاکم شرع صلاح بداند میتواند حکم کند و در فرض سوال تفاوتی بین حد و قصاص نیست.
شرایط حکم به قصاص
سوال: [865]  اگر کسی مبتلا به بیماری ایدز باشد و با علم و آگاهی از بیماری خود با فرد دیگری تماس جنسی پیدا کند و این فرد در اثر ویروس ایدز فوت کند آیا مشمول قتل عمد می-باشد؟
جواب: در فرض سوال سبب قتل محسوب نمی¬شود مگر اینکه قصد قتل را داشته باشد؛ اگر چه تماس گرفتن با دیگران که موجب آلودگی دیگران شود جواز ندارد.
سوال: [866]  چنانچه مجنی علیه به دلیل تخصصی بودن استیفای قصاص عفو، قادر به اجرای آن نبوده و متخصصین فن نیز حاضر به انجام آن نباشند:
الف) آیا در این صورت ـ علی رغم درخواست قصاص از سوی مجنی علیه ـ می¬توان آن را به دیه تبدیل نمود؟
ب) در فرض منفی بودن پاسخ و عدم رضایت مجنی علیه برای تبدیل به دیه، تکلیف چیست؟
ج) با توجه به لزوم اجرای احکام الهی، آیا از باب مقدمه واجب بر حکومت اسلامی لازم است متخصصینی را برای اجرای این گونه امور تربیت کند؟
جواب:
الف) اگر قصاص امکان نداشته باشد نوبت به دیه می¬رسد.
ب) در صورتی که قصاص امکان نداشته باشد مجنی علیه یا راضی به دیه بشود و یا جانی را عفو کند و او را به قیامت بگذارد.
ج) تربیت چنین افرادی لازم نیست، چون قصاص عوض دارد، که دیه باشد.
سوال: [867]  با عنایت به این که اگر شخصی دست راست دیگری را قطع نماید، به هنگام قصاص چنانچه جانی فاقد دست راست باشد دست چپ او و در صورت فقدان دست چپ، پای او قطع می¬گردد؛ آیا این حکم در مورد پا و دیگر اعضای زوج بدن نیز قابل اجراء می¬باشد؟ (مثلاً اگر جانی پای راست ندارد و پای راست دیگری را قطع کرده باشد، آیا این جا نیز ابتداء پای چپ وی و در صورت فقدان آن، دست او قطع می¬گردد؟)
جواب: در مورد اعضای زوج اگر فاقد عضو باشد عضو چپ قصاص میشود و بالعکس ولی به جای پا دست قصاص نمیشود بلکه نوبت به دیه میرسد.
سوال: [868]  در صورتی که شخص محکوم به قصاص، عضو مماثل نداشته باشد؛ بفرمایید:
الف) با توجه به این که عضو ناسالم در برابر عضو سالم قصاص می¬شود، آیا مثلاً چشم کسی که به حسب ظاهر سالم است ولی بینایی ندارد عضو ناسالم محسوب می¬شود؟
ب) اگر جانی، فاقد بینایی چشم راست باشد و چشم راست کسی را کور کرده باشد، آیا چشم چپ او به عنوان قصاص کور می¬شود؟ یا خیر.
ج) اگر سلب بینایی با کندن حدقه باشد و خود جانی حدقه چشمش سالم است ولی بینایی ندارد، هنگام قصاص تکلیف چیست؟
جواب:
الف) عضو ناسالم محسوب میشود و چشم سالم در مقابل چشم ناسالم قصاص نمیشود.
ب) بله میتواند چشم چپ او را به عنوان قصاص کور کند.
ج) در فرض سوال قصاص امکان ندارد، باید دیه اخذ کند و اگر با وسائل امروزی امکان قصاص باشد به طوری که صدمه به جای دیگر چشم وارد نشود، قصاص جایز است.
سوال: [869]  با عنایت به این که نظارت حاکم در استیفای قصاص ضروری است؛ بفرمایید:
الف) آیا برای قصاص لازم است ولی دم از ولی امر، یا منصوب از طرف او استیذان نماید؟
ب) در صورت لزوم استیذان، بفرمایید:
1) اگر بدون استیذان قصاص انجام شد؛ آیا صرفاً گناه کرده یا خود قاتل محسوب می¬شود؟
2) اگر استیذان شد لکن ولی امر اذن نداد و قصاص انجام گرفت چطور؟
جواب:
الف) بله استیذان از حاکم شرع و یا منصوب از طرف او دراجرای قصاص لازم است.
ب) قصاص بدون استیذان از حاکم شرع هم حرام است و هم مستحق تعزیر، لیکن ولی دم قاتل محسوب نمیشود و در صورتی که ولی دم حق قصاص داشته باشد حاکم شرع حق ندارد از اذن دادن خودداری کند.
سوال: [870]  در مورد قصاص اطراف بفرمایید:
الف) آیا مجنی علیه می¬تواند بخشی از قصاص را اجراء و بخش دیگر را عفو نماید؟ (مثلاً: جانی دست مجنی علیه را از کتف قطع کرده است؛ مجنی علیه خواهان قطع دست جانی از آرنج باشد).
ب) آیا می¬تواند برای قسمتی از جنایت طلب قصاص کرده و برای بخش دیگر دیه بگیرد؟
ج) آیا رضایت و عدم رضایت جانی در سه حالت فوق، تأثیری دارد؟ یا خیر.
جواب:
الف) در فرض سوال با رضایت جانی اجراء قصاص در بعض عضو اشکال ندارد.
ب) با توافق جانی اشکال ندارد.
ج) بله رضایت جانی لازم است.
سوال: [871]  در مورد قصاص اطراف بفرمایید:
الف) آیا ملاک، رعایت مثل هم بودن نسبیه است یا عرفیه؟ معیار هر کدام چه می¬باشد؟
ب) در کدام صورت، قصاص تبدیل به دیه می¬شود؟
ج) آیا بین طول، عرض و عمق در اجرای قصاص تفاوتی هست؟ (مثلاً: اگر جانی لاغر و مجنی علیه چاق است و نیمی از بازوی مجنی علیه ـ به عمق سه سانتی متر ـ بریده شده است. آیا در قصاص باید نیمی از بازوی جانی لاغر را برید که دو سانتی متر است یا باید همان سه سانتی متر بریده شود، اگر چه بیش از نصف بازو باشد؟)
جواب:
الف) ملاک رعایت مثل هم بودن نسبیّت درآن عرضیّت است مثلاً به هراندازه شخص چاق، چاقو در بدن شخص لاغر فرو کرده به همان اندازه شخص لاغر حق دارد چاقو در بدن شخص چاق فرو کند.
ب) در صوتی که قصاص اطراف منجر به قتل شود و یا مماثلت امکان نداشته باشد.
ج) در قصاص باید مماثلت در طول و عرض و عمق رعایت شود.
سوال: [872]  در مورد قصاص نفس بفرمایید:
الف) آیا اولیاء دم می¬توانند به جای قصاص نفس، عضوی از اعضای قاتل را قطع کنند؟ (مثلاً به جای کشتن قاتل یکی از پاهای او را قطع نمایند).
ب) آیا اولیاء دم می¬توانند عضوی از بدن قاتل را قطع و نسبت به مابقی طلب دیه نمایند؟
ج) آیا اولیاء دم می¬توانند عضوی از بدن قاتل را قطع و نسبت به مابقی مصالحه نمایند؟
د) آیا رضایت و عدم رضایت قاتل در سه حالت فوق، تأثیری دارد؟ یا خیر.
جواب:
الف) خیر، این کار جواز ندارد.
ب) چنین حقی را ندارد.
ج) چنین کاری جواز ندارد.
د) رضایت و عدم رضایت قاتل در این سه حالت تأثیر ندارد.
سوال: [873]  هنگامی که قصاص قاتل مشروط به ردّ فاضل دیه از سوی اولیای دم باشد:
الف) فاضل دیه حق چه کسی است؟ (قاتل یا ورثه وی)
ب) در صورتی که حق قاتل باشد آیا می¬تواند از حق خویش گذشت کند؟
ج) آیا انگیزه قاتل در حکم فوق تأثیری دارد؟ (مثل محروم کردن ورثه از دیه یا خروج از بلاتکلیفی و نجات از زندان، یا هنگامی که اولیای دم به دلیل اعسار قادر به پرداخت فاضل دیه نیستند و از طرف دیگر نه حاضر به دریافت دیه هستند و نه قاتل را عفو می¬کنند).
جواب:
الف) فاضل دیه حق قاتل است بعد از قتل دیه به ورثه انتقال پیدا میکند.
ب) در بعضی از صورتها حق گذشت دارد.
ج) در دو صورت اول حق عفو دارد ولی در صورت سوم، اولیاء دم حق قصاص ندارند بلکه حکم به دیه میشود، اگر قدرت بر پرداخت فاضل دیه ندارند باید یا دیه بگیرد یا جانی را عفو کند تا او از بلاتکلیفی خارج شود.
موارد سقوط قصاص
سوال: [874]  در موارد پرداخت فاضل دیه؛ چنانچه اولیای دم علی رغم اصرار بر قصاص، قدرت پرداخت فاضل دیه را نداشته باشند و از طرفی به طور عادی نیز امیدی به تمکن آنان در آینده نباشد، بفرمایید:
الف) آیا در این گونه موارد قصاص به طور قهری به دیه تبدیل می¬شود؟
ب) چنانچه پاسخ منفی است، در شرایطی که عدم قصاص یا تأخیر آن به مصلحت نباشد و چه بسا عوارض سیاسی و اجتماعی شدیدی در بر داشته باشد، آیا می¬توان فاضل دیه را از بیت المال پرداخت و حکم قصاص را اجرا نمود؟
ج) در فرض مسأله آیا می¬توان بدون رد فاضل دیه قصاص را اجرا نمود و فاضل دیه به عنوان دین، بر ذمه ولی دم باقی بماند؟
د) اگر (آن گونه که برخی از فقها می¬فرمایند) در این گونه موارد وظیفه، صبر کردن تا زمان ایسار ولی دم است، در مواردی که ممکن است انتظار قصاص سال¬ها به طول بکشد و این امر برای قاتل و خانواده وی موجب عسر و حرج گردد، تکلیف چیست؟
جواب:
الف) در قتل عمد حکم اولی قصاص است مگر اینکه قاتل و ورثه مقتول توافق به دیه کنند و بدون رضایت اولیاء دم قصاص تبدیل به دیه نمی¬شود.
در موارد که قصاص با دادن فاضل دیه باشد، اگر اولیاء دم قدرت به پرداخت فاضل دیه نداشته باشند، از حق قصاص بگذرند و دیه اخذ کنند، دیگر حق قصاص ندارند.
ب) فاضل دیه از بیت المال پرداخت نمی¬شود مگر در صورتی که حاکم شرع صلاح بداند.
ج) خیر، نمی‌توان بدون رد فاضل دیه قصاص را اجرا نمود.
د) هرچه حاکم صلاح بداند آن را اجرا می¬کند.
سوال: [875]  با توجه به عدم جواز قصاص مسلمان در برابر کافر، بفرمایید:
الف) آیا اسلام آوردن قاتل پس از ارتکاب قتل کافر، مانع از اجرای قصاص می¬شود؟
ب) بر فرض مثبت بودن پاسخ، آیا بین اسلام آوردن ظاهری (به انگیزه فرار از قصاص) با اسلام واقعی (قلبی) تفاوتی وجود دارد؟
جواب:
الف) بله، اسلام آوردن قاتل بعد از قتل کافر مانع از قصاص میشود.
ب) اگر واقعاً مسلمان شده باشد، قصاص نمی¬شود و اگر قاضی یقین کند که اسلام آوردنش برای فرار از قصاص است، در این صورت قصاص ساقط نمی¬شود.
سوال: [876]  درباره قصاص نفس یا طرف، بفرمایید:
الف) آیا ولی امر می¬تواند برخلاف در خواست ولی دم یا مجنی علیه بنا به مصالحی قصاص را به دیه تبدیل نماید؟
ب) چنانچه پاسخ مثبت باشد، با توجه به این که طبق فتوای مشهور، قصاص تنها در صورت رضایت جانی به دیه تبدیل می¬شود، آیا می¬توان علی رغم در خواست جانی قصاص را به دیه تبدیل نمود؟
ج) در صورت مثبت بودن پاسخ، مسئول پرداخت دیه کیست؟ جانی یا بیت المال؟
جواب:
الف، ب) بدون رضایت ولی دم و یا مجنی علیه حق تبدیل ندارد مگر اینکه مصالح خیلی مهمی در تبدیل قصاص به دیه باشد و در عدم تبدیل مفسده مترتب باشد.
ج) در صورتی رضایت جانی به دیه باشد دیه را جانی پرداخت کند و اگر جانی رضایت به دیه نداشته دیه از بیت المال پرداخت شود.
جواز تأخیر در قصاص
سوال: [877]  در خصوص استیفای قصاص عضو یا نفس بفرمایید:
الف) آیا اجرای این حق، فوریت دارد یا می¬توان بدون عذر آن را به تأخیر انداخت؟
ب) با عنایت به فرض فوق، اگر چند نفر با مشارکت مساوی مرتکب جنایت شوند، آیا ولی دم یا مجنی علیه می¬تواند در مورد بعضی فوراً تصمیم به قصاص، عفو یا مصالحه بگیرد اما در مورد بعض دیگر اتخاذ تصمیم را به آینده موکول نماید؟
جواب:
الف) تأخیر آن جواز دارد تا زمانی که برای جانی حرجی نباشد.
ب) ولی دم و مجنی علیه حق عفو و یا مصالحه را دارد و نسبت به بعضی دیگر میتوانند تصمیم را به آینده موکول نمایند.