س 1: مردی زن شرعی و قانونی خود را با اجبار واکراه وتهدید به قتل وادار به عمل زنا با مردان بیگانه می‌کند. عمل زنا با اکراه و اجبار تحقق یافته است ودر فاصله چهارـ پنج ساعت بعد، زن، با استفاده از آلات قتاله همسرش را به قتل می‌رساند حکم زن چیست؟
ج: اگر چهار نفر شاهد عادل، اکراه به زنا را ثابت کنند و یا ورثه مقتول ادعای زن را تصدیق کنند زن قاتله مجازات نمی‌شود. در غیر این صورت زن قاتله قصاص می‌شود.

 

س 2: شخصی، زن و مردی را با ادعای این که آن‌ها مشغول زنا بودند به قتل می‌رساند در حالی که هیچ شاهد و قرینه ای بر صدق ادعای قاتل و جود ندارد. حکم شرعی این مسأله چیست؟
ج: وارثان مقتولان حق دارند قاتل را قصاص کنند و یا دیه بگیرند.

 

س 3: در شب تاریکی تعدادی مهاجم بر خانه ای هجوم می‌آورند در هنگام دفاع صاحب خانه دو نفر از مهاجمان کشته و بقیه فرار می‌کنند آیا صاحب خانه در برابر قتل دو مهاجم قصاص می‌شود یا باید دیه پرداخت کند یا هیچ کدام؟
ج: خون مهاجمان هدر است نه قصاص دارند و نه دیه مگر این که ثابت شود که آن‌ها در حال فرار کشته شده اند.

 

س 4: شخصی‌، مرد وزنی را در خانه ای به قتل می‌رساند با این ادعا که آن‌ها را در حال زنا مشاهده کرده است،‌بعداٌ ثابت می‌شود که ادعای قاتل دروغ بوده است بعد از مدتی یک نفر از خانواده مقتول با اشاره و رضایت اولیای دم قاتل را می‌کشد آیا قاتلِ قاتل مجازات می‌شود؟
ج‌: اگر قاتل را به دستور اولیای دم کشته باشد مجازات نمی‌شود.

 

س 5: کسی بر پایه دشمنی های نابجا بدون مجوّز شرعی شخصی را می‌کشد. حاکم شرعی و جود ندارد که مسأله را طبق شریعت فیصله کند آیا اولیای دم می‌توانند قاتل را قصاص کنند؟
ج: اگر موجب مفسده، هرج و مرج و اختلال نظم جامعه نشود می‌توانند قصاص کنند.

 

س 6: چند نفر از جوانان لات و زور گوی ایرانی، برادرم را اذیت و مسخره و پولش را گرفته بودند. برادرم با التماس از آن‌ها می‌خواهند که پولش را برگردانند اما آن‌ها مسخره‌اش می‌کنند. برادرم عصبانی می‌شود با مشت به یکی از آن‌ها می‌زند سر او به جدول می‌خورد، بیهوش می‌شود وبعداً می‌میرد. سوال این است که برادرم قصد کشتن او را نداشته است حالا اگر خانواده مقتول رضایت ندهند برادرم اعدام می‌شود؟
ج: قتل شبه عمد است ورثه مقتول حق قصاص ندارند.

 

س 7: کسی کشته می‌شود غیر از مادر، چند نفر صغیر و برادر کسی دیگری ندارد آیا مادر می‌تواند ولی دم مقتول باشد یا باید صبر کند تا فرزندان مقتول به بلوغ برسند؟ اگر مادر می‌تواند ولی دم مقتول باشد آیا می‌تواند کس دیگری را در دنبال کردن قصاص یا دیه وکیل بگیرد؟
ج: اگر قتل عمدی باشد مادر به تنهایی نمی‌تواند قاتل را قصاص کند مگر این که سهم ورثه صغیر را به عهده خود بگیرد مثلاً اگر بعد از چند سال فرزندان مقتول بزرگ شدند وگفتند ما دیه می‌خواهیم باید مادر بزرگ سهم دیه آن‌ها را بدهد، مادر از طرف خود می‌تواند وکیل بگیرد و اگر وکیل مادر قصاص قاتل را انتخاب کرد. مادر باید سهم ورثه را به عهده بگیرد در غیر این صورت باید صبر کنند تا ورثه صغیر مقتول به بلوغ برسند و درباره قصاص و دیه تصمیم بگیرند.

 

س 8: شخصی مرتکب قتل عمدی خواهرش در ماه حرام شده اولیاء دم بجز شوهر رضایت می‌دهند. آیا شوهر حق مطالبه قصاص دارد؟ در صورتی که شوهر حق مطالبه قصاص را نداشته باشد و جانی هم با پرداخت دیه موافقت نکند آیا دیه منتفی می‌گردد؟
ج: در فرض سؤال باید قاتل را مجبور کند به پرداخت دیه.

 

س 9: در صورت ثبوت حق دیه برای شوهر، آیا تغلیظ دیه هم ثابت می‌گردد؟
ج: برای شوهر هم دیه تغلیظ می‌شود.

 

س 10: با توجه به نص وارده در روایت باید حسب مورد تعداد پنجاه نفر در عمد و بیست و پنج نفر در غیر عمد از اقارب متوفی نزد حاکم اتیان قسم نمایند یا با تکرار آن توسط یکی از اولیاء دم می‌توان حکم به ثبوت قتل نمود؟
ج: بلی می‌توان حکم به ثبوت قتل نمود با تکرارقسم.

 

س 11: در مورد سؤال فوق(10) فرق بین قتل عمد مستوجب قصاص و غیر عمد مستوجب دیه وجود دارد؟ و آیا در هردو مورد تکرار قسم امکان پذیر است؟
ج: فرق بین قتل عمد و قتل غیر عمد در قسامه نمی‌باشد.

 

س12:
الف) اگر جنایت بالمناصفه منتسب به دو نفر باشد و اولیاء دم علیه یکی از آنان اقامه دعوی نمایند با توجه به اینکه در صورت ثبوت، نصف دیه بر ذمه مشتکی عنه مستقر می‌گردد آیا اولیاء دم باید نصاب قسامه را تماماً اجرا کنند یا با اجرای نصف قسامه دعوی ثابت می‌گردد؟
ب) اگر مقتول ولی دم نداشته باشد قسامه توسط چه کسی اجرا می‌گردد آیا حاکم مکلف است به عنوان ولی من لا ولی له خود قسم بخورد؟
ج: در فرض اول باید اولیاء دم نصاب قسامه را تکمیل کنند. ودر فرض دوم حاکم می‌تواند قسم را رد کند به متهمین به قتل.

 

س 13: درصورتی که دندان لَق شده قابل درمان باشدو قصاص به همان اندازه ممکن باشد آیا قصاص جاری می‌شود؟

ج: اگر قصاص به مثل با تساوی محل و موضع امکان داشته باشد قصاص جایز است.

 

س 14: در صورت که دندان لق شده در حکم فاسد باشد و باید توسط پزشک کنده شود آیا قصاص جاری است؟ و در فرض جریان قصاص آیا برای قصاص آن، دندان جانی به همان صورت لق می‌گردد یا کنده می‌شود؟
ج: در فرض سؤال که دندان لق شده دندان فاسد بوده قصاص به مثل در صورت تساوی محل و موضع اشکال ندارد و اگر قصاص به مثل امکان نداشته باشد و دندان فاسد هم ارزش داشته باشد در این صورت با هم مصالحه کنند.

 

س 15: ولی دم ادعا نموده است که زید به تنهایی قاتل است ولکن لوث بر اشتراک زید با دو نفر دیگر در انجام قتل وجود دارد و قسم خورندگان نیز بر مشارکت هر سه نفر در انجام قتل قسامه را جاری نموده اند؛ بنا بر این:
س 1ـ در صورتی که ولی دم تنها در خواست قصاص زید را داشته باشد، آیا ولی دم باید فاضل سهم دیه زید از جنایت را بپردازد یا پرداخت آن بر عهده دو شریک دیگر است؟
ج: در فرض سؤال اگر شرعاً در نزد قاضی ثابت بشود که قاتل سه نفر بوده ولی دم یکی از آنها را قصاص کند فاضل دیه یکی از قاتلین که قصاص شده بر عهده دو شریک دیگر است.
س 2ـ آیا ولی دم علاوه بر در خواست قصاص زید حق در خواست قصاص دو نفر دیگر یا اخذ دیه از آنها را دارد یا نه؟
ج: بلی در خواست قصاص دو نفر دیگر را هم دارد امّا به شرطی که برای هر یکی از اولیاء قاتلین دو ثلث دیه را پرداخت کند و اگر ولی دم بگوید من علم دارم که قاتل فقط زید بوده اقرار العقلاء اینجا را می‌گیرد و نمی‌تواند دونفر دیگر را به قتل برساند.

 

س 16: هرگاه شخصی مدافع نسبت به مهاجم رعایت الاسهل فالاسهل را ننماید و مآلاً مهاجم را به قتل برساند آیا مدافع بلحاظ عدم رعایت الاسهل فالاسهل قصاص می‌شود یا می‌بایست به اولیاء مهاجم دیه بپردازد یا خون وی هدر است؟
ج: در فرض سؤال قاتل قصاص می‌شود مگر اینکه با ورثه توافق کنند به دیه و اگر در مراعات الأسهل فالأسهل خوف قتل خودش باشد قصاص نمی‌شود و اگر دفاع بدون قتل مهاجم امکان نداشته باشد خون مهاجم هدر است.

 

س 17: ضربی واقع شده که موجب جراحت و تغییر رنگ نگردیده است و به عبارت دیگر هیچگونه آثاری از خود بجا نگذاشته است چه مجازاتی برای ضارب می‌توان در نظر گرفت؟
ج: هرمقدار حاکم شرع صلاح بداند دیه پرداخت می‌شود و یا جانی را تعزیر می‌کند.

 

س 18: در اجراء حدّ سرقت نسبت به قطع انگشتان آیا سارق می‌تواند قبل از اجراء، انگشتان خود را بی حس کند تا درد آلت آن را احساس نکند و نیز آیا می‌تواند آن را بعد از قطع پیوند بزند و نیز در قصاص عضو می‌تواند پیوند بزند؟
ج: بنا بر احتیاط از بی حس کردن انگشتان خود داری شود و در صورت سرقت و قصاص جانی حق ندارد عضو مقطوع را پیوند بزند.

 

س 19: آیا زمان خاصی برای اجراء حدّ از قبیل اعدام برای زنای به عنف یا رجم برای زنای محصنه مثلاً قبل از طلوع آفتاب قائلید؟
ج: زمان خاص لازم نیست.

 

س 20: اگر دزدی مرتکب سرقت حدّی شده باشد، و در داد گاه محکوم به قطع دست شود و کسی بدون اذن قاضی دست او را ازهمان محل حد سرقت یا کمتر قطع کند، آیا محکوم به قصاص می‌شود یا به جهت مهدور بودن این قسمت از دستش، جانی قصاص نمی‌شود و به دیه و تعزیر یا فقط به تعزیر محکوم می‌شود؟
در همین فرض اگر جانی دست دزد را بیشتر از حد سرقت قطع کرده باشد حکم چیست؟ آیا جانی فقط نسبت به مقدار زاید قصاص می‌شود یا نسبت به مجموع قصاص جاری است و آیا در صورت عدم امکان اجرای قصاص در مقدار زاید، قصاص به دیه تبدیل می‌شود؟ و در صورت جریان قصاص در مجموع آیا باید دزد دیه دست را به مقداری که باید در حد سرقت از او قطع می‌شد به جانی پرداخت کند یاخیر؟
ج: در فرض سؤال سارق می‌تواند جانی را از همان قسمت که جانی دستش را قطع کرده است قصاص کند یا دیه بگیرد، و مهدور بودن موضع حدّ سارق فقط برای حاکم عادل و مجری حدّ است نه برای هرکسی دیگر و دیگر اینکه قصاص در مجموع جاری می‌شود و بر سارق لازم نیست که دیه مقدار زاید محلّ حدّ سرقت را برای جانی پرداخت کند امّا اگر قصاص ممکن نباشد قصاص تبدیل به دیه می‌شود.

 

س 21: هرگاه شخصی که چشم های او صحیح است، چشم سالم اعور (یک چشم) را در آورد، اعور علاوه بر قصاص یک چشم جانی می‌تواند نصف دیه را نیز در یافت کند، و می‌تواند دیه کامل را بگیرد، حال بفرمایید:
الف) اگر چشم سالم اعور را کور کند ولی آن را قلع نکند آیا باز هم همین حکم جاری است؟
ج: کور کردن چشم اعور حکم در آوردن چشم او را ندارد اگر قصاص امکان داشته باشد حق قصاص دارد و اگر قصاص امکان نداشته باشد نصف دیه کامله را دارد.
ب) اگر جانی نیمی از بینایی چشم سالم اعور را از بین ببرد و قصاص آن ممکن باشد آیا علاوه بر قصاص باید نصف دیه آن را بپردازد؟
ج: غیر از قصاص حق گرفتن دیه را ندارد.
(س) اگر جانی نیمی از بینایی چشم سالم اعور را از بین ببرد و قابل قصاص نباشد مقدار دیه آن چقدر است؟
ج: یک دیه کامله.
(س) به طور کلی آیا قصاص در قسمتی از منفعت بینایی در فرض امکان قصاص جایز است؟
ج: درصورت امکان قصاص جایز است وقصاص به مثل باشد.

 

س 22: اگر شخصی «الف» قصد قتل شخصی «ب» را داشته باشد و به سوی او نشانه گیری کند، در صورتی که شخص ثالثی در کنار شخصی «ب» قرار داشته باشد و تیر انداز نیز احتمال بدهد امکان اصابت تیر به شخص ثالث وجود دارد و مع ذلک به این احتمال قابل اعتنا توجه ننماید و به سوی شخصی «ب» شلیک کند، بفرمایید اگر تیر او به شخص ثالث اصابت نموده او را هلاک سازد، آیا با توجه به عدم قصد قتل شخص ثالث و نوعاً کشنده نبودن عمل نسبت به او، قتل غیر عمد است ویا آنکه، چون شخص ثالث در معرض اصابت تیر شخصی «الف» قرار داشته و شخصی«الف» اصابت تیر به او را پیش بینی کرده، قتل عمدی و «الف» مستحق قصاص است؟
ج: در فرض سؤال این قتل شبه عمد است.

 

س 23: قتلی اتفاق افتاده است و قاتل ادعا می‌کند که در زمان ارتکاب قتل بالغ نبوده است وقصاص منتفی است ولی شواهد و قرائن نشانگر آن است که درحال قتل بالغ بوده است، لطفاً بفرمایید؛
الف) آیا خصوصیات قاتل نظیر بالغ و عاقل بودن او در زمان قتل در مواردی که لوث و قرائن بر وجود آنها دلالت دارد با قسامه قابل اثبات است؟
ب) آیا خصوصیات مقتول مثل مجنون یا عاقل بودن او یا مرتد بودن او در زمان قتل با وجود لوث بر این خصوصیات با قسامه قابل اثبات است؟
ج: آیا ادعای اکراه بر قتل و جنایت از طرف جانی ادعای عدم اکراه از طرف ولی دم با وجود لوث بر تحقق اکراه یا نفی آن از طریق قسامه قابل اثبات است؟
ج: در فرض سؤال هیچ یکی از موارد فوق با قسامه ثابت نمی‌شود بلکه در ادّعا بر عدم بلوغ، قول جانی که مدّعی عدم بلوغ است تا زمان جنایت، مقدم است البته باید جانی بر ادعاء خود قسم هم یاد کند. امّا در ادّعا بر جنون جانی، اگر جانی حالت سابقة جنون داشته است باز قول جانی مقدّم است با قسم مگر اینکه ولیِّ دم اثبات کند عدم جنون را. امّا اگر حالت سابقه جانی عدم جنون بوده و ادّعا جنون را در حال جنایت بکند باید اثبات جنون بکند والاّ قول ولی مقتول مقدّم است با یاد کردن قسم. و در فرض سؤال اخیر اکراه بر قتل رافع تکلیف و مجوّز قتل مسلمان نمی‌شود.

 

س 24: شخصی اقرار به قتل عمدی کسی را بنماید لیکن جسد مقتول مفقود است و مقرّ اظهار می‌دارد که بدن مقتول را قطعه قطعه نموده ام و در درون بیابان ریخته ام و از زمان قتل تا به حال چندین سال نیز می‌گذرد و آثاری از جسد مقتول به چشم نمی‌خورد. آیا می‌توان به اقرار مقر اخذ کرد و وی را قصاص نمود؟ و قاضی نیز علم به خلاف اقرار ندارد.
ج: اگر شرایط قصاص در مقرّ موجود باشد و اقرار با اراده و اختیار در نزد حاکم شرع واقع شده باشد. در فرض سؤال قصاص اشکال ندارد مگر اینکه ورثه قاتل را عفو کند.

 

س 25: اگر قاتل پس از ارتکاب قتل متواری گردد و طبق قرائن و شواهد، امکان دسترسی به او نباشد، و قاضی طبق روایت ابوبصیر و ماده313 قانون مجازات اسلامی، قصاص را تبدیل به دیه نماید بفرمایید آیا ولی دم می‌تواند از گرفتن دیه امتناع نماید و همچنان منتظر بماند تا روزی قاتل دستگیر شود، یا آنکه قصاص به طور قهری به دیه تبدیل می‌شود؟
ج: ولی دم مختار است که دیه بگیرد و یا صبر کند تا قاتل دستگیر شود و اورا قصاص کند.

 

س 26: اگر ولی دم نا امید از دستگیری قاتل است، دیه را بگیرد ولی بعداً قاتل (که به ظاهر دسترسی به او ممکن نبوده) دستگیر گردد، آیا می‌تواند دیه را بر گرداند و مطالبه قصاص نماید؟
ج: بعد از گرفتن دیه و راضی شدن به دیه حق قصاص ندارد.

 

س 27: در فرض سؤال فوق (27) اگر ولی دم قادر به بر گرداندن دیه نباشد ولی اصرار بر قصاص قاتل داشته باشد، آیا می‌تواند ابتدا قصاص را اجرا نموده و بعداً دیه را در مهلت دوسه ساله برگرداند؟
ج: بعد از راضی شدن به دیه حق قصاص ندارد.

 

س 28: در صورتی که دیه را اقربای قاتل پرداخته باشند، آیا بعد از دستگیری یاتسلیم شدن قاتل می‌توانند دیه را مطالبه کنند؟ اگر پاسخ مثبت است از چه کسی حق مطالبه دارند، از اولیای دم یا از قاتل؟
ج: بعد از توافق با اقرباء قاتل به دیه و اخذ دیه، اقرباء قاتل حق گرفتن دیه از ولی مقتول ندارند و اگر قاتل مال نداشته باشد اقرباء می‌توانند دیه را از قاتل بگیرند و اگر در آینده قاتل نتواند دیه را پرداخت کند دیون او از زکات از سهم غارمون پرداخت شود.

 

س 29: در صورتی که یکی از شرایط قصاص، مهدور الدم نبودن مقتول باشد وقتل مهدور الدم (نظیر زانیِ محصن یا لائط) قصاص نداشته باشد بفرمایید؛ چنانچه کسی به قصد قتل مهدور الدمی را زده باشد ولی اتفاقاً جنایت منجر به قتل نشود و مهدور الدم درخواست قصاص عضو داشته باشد آیا قصاص عضو جاری است؟
ج: اگر به دستور حاکم شرع و آنطور که در شرع بیان شده زده باشد ضارب قصاص نمی‌شود.

 

س 30: در صورتی که قتل مهدور الدم قصاص نداشته باشد، آیا قطع عمدی عضو مهدور الدم به قصد جنایت بر عضو او قصاص دارد یانه؟
ج: اگر به عنوان اجراء حدّ شرعی به دستور حاکم شرع نباشد قصاص او محل اشکال است اگر چه عاصی می‌باشد.

 

س 31: آیا جنایت بر عضو سابّ النّبی قصاص دارد؟ (در مواردی که جانی قصد قتل سابّ النبی را ندارد و فقط قصد جنایت بر عضو او را دارد.)
ج: قصاص ندارد و درصورتیکه یقین داشته باشد که آن شخص سابّ النّبی ٶ است.

 

س 32: با توجه به مقتضیات زمان و مکان، تغییر طبایع حتی در بلاد اسلامی و پیدا شدن ابزار های کیفری مناسب و مورد قبول جامعه در سطح داخلی و خارجی که اهداف حدود و قصاص را تأمین می‌کند، آیا مجازات های منصوص در حدود و قصاص قابل تغییر است؟ به عبارت دیگر آیا این مجازات های منصوص موضوعیت دارند یا طریقیت؟
ج: در فرض سؤال اوّل در اجرای قصاص کیفیت خاصّی ملاحظه نمی‌شود فقط قصاص به همان اندازه جنایت باید باشد چنانچه آیه مبارکه قرآن این را می‌فرماید.
امّا در حدود مانند سنگسار و امثالش که منصوص است باید به همان نحو اجراء بشود مگر اینکه حاکم مصلحت را در نحوة دیگر بداند.

 

س 1 ـ 33: اگر در مهد کودک موهای پسری را عمداً و بدون ضرورت و بدون اذن پدرش کوتاه کرده باشند و این کوتاهی در حدی نباشد که موجب نقص گردد، آیا قصاص دارد یانه؟
س 2 ـ 33: اگر بر روی دست کسی عمداً و بدون اجازه با خود کار نقاشی کرده اند. آیا قصاص دارد یا نه؟
ج 1ـ 2: آن تعدی و تجاوزی قصاص دارد که موجب نقص و ضرر باشد در مورد سؤال اگر صدق نقص و ضرر نکند قصاص ندارد اگر چه آن کار بدون اجازه ولی صحیح نیست.

 

س 34: اگر کسی اقدام به قتل عمدی دیگری کند و مجنی علیه حین ایراد جنایت، محقون الدم باشد و قتل با فاصله زمانی محقق شد و مجنی علیه قبل از مرگ، مهدور الدم شود مثلاً قبل از مرگش فرزند جانی را عمداً به قتل برساند، آیا در این صورت جانی قصاص نفس می‌شود؟ به عبارت دیگر آیا شرط محقون الدم بودن مجنی علیه نسبت به جانی برای قصاص، حین ایراد جنایت معتبر است یا حین تحقق قتل و یا حین ایراد جنایت و حین تحقق قتل با هم؟
ج: در حین ایراد جنایت که منتهی به قتل شده مجنی علیه باید محقون الدم باشد.

 

س 35: اگر مسلمانی اقدام به قتل عمدی دیگر کند و مجنی علیه حین جنایت مسلمان باشد لیکن قبل از مرگ مرتد شود، آیا جانی مسلمان برای مرگ چنین مرتدی قصاص نفس می‌شود؟
ج: بلی در این فرض مسلمان قصاص می‌شود چون در موقع جنایت مقتول مسلمان بوده.

 

س 36: اگر کسی اقدام به قتل عمدی دیگری کند و مجنی علیه را به گونه ای رها کند و برود که نجات او ممکن نیست و اگر چه فعلاً «کالمیت» نیست لیکن قطعاً تا فردا خواهد مرد، و ولیّ مجنی علیه به دنبال جانی رفته و وی را قبل از مرگ مجنی علیه به قتل می‌رساند و پس از آن مجنی علیه می‌میرد، آیا در این صورت ولی مذکور مستحق قصاص نفس است؟ یا محکوم به پرداخت دیه می‌شود، یا هیچکدام و فقط تعزیر می‌شود؟ چنانچه ولی دم مذکور مستحق قصاص یا محکوم به پرداخت دیه باشد، خون مقتول اول چه می‌شود؟ آیا هدر است یا دیه‌اش از اموال جانی و در صورت فقر او از عاقله یا بیت المال پرداخت می‌شود؟
ج: در فرض سؤال ولی مجنی علیه مستحق قصاص نیست چون اعتدای به مثل کرده است.

 

س 37:هرگاه شخصی به قصاص نفس محکوم شده باشد،آیا می‌تواند اعضای بدن خودرا (مانندکلیه و…) بفروشد،البته به گونه ای که به حیات صدمه نزند؟
ج: در صورتیکه موجب ضرر مهم برای خودش نشود و سبب نجات جان مسلمان شود فروش آن اشکال ندارد.

 

س 38: چنانچه مقتول نیز فاقد کلیه و… بوده چطور؟
ج: حکم سؤال قبل را (38) دارد.

 

س 39: چنانچه شخصی محکوم به رجم یا قتل حدّی گردد، آیا می‌تواند اعضای بدن خود را اهداء نموده یا بفروشد؟
ج: حکم سؤال (38) را دارد.

 

س 40: اگر ولی دم قبل از اینکه روح از بدن مقتول خارج شود به سمت قاتل که در حال فرار بوده شلیک کند و در نتیجه، اول قاتل کشته شود و ساعتی بعد روح ازبدن مقتول خارج شود آیا ولی دم مرتکب قتل عمدی شده که موجب قصاص است؟
ج: ولی دم مرتکب قتل عمدی نشده است. لقوله تعالی: «فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم».

 

س 41: اگر مقتول پس از اصابت ضربه کشنده عمدی و قبل از خروج روح از بدنش به سمت قاتل که در حال فرار بوده شلیک کند و در نتیجه قاتل کشته شود، آیا مجنی علیه اول مرتکب قتل عمد موجب قصاص شده و لذا حتی با علم و قطع به این که مجنی علیه اول تا یک هفته دیگرقطعاً دراثرجنایت اول کشته می‌شود محکوم به قصاص نفس می‌شودوقبل از مرگش قصاص اجرا می‌شود؟
ج: مجنی علیه اوّل محکوم به قصاص نیست از جهت همان آیه مبارکه حتّی اگر زنده بماند.
س: آیا اقرار کننده به قتل عمد در دو فرض زیر تعزیر می‌شود؟
الف) در فرض که بر اساس اقرار و قرائن و شواهد برای قاضی علم به تحقق قتل عمد توسط مقر حاصل شود ولیکن ولی دم نسبت به اقرار کننده ادعایی نداشته باشد.
ب) در فرضی که بر اساس اقرار برای قاضی علم به تحقق قتل توسط مقرّ حاصل نشود و صرف احتمال باشد.
آیا قاضی در موردی که ولی دم نسبت به مقرّ هیچ ادعایی نداشته باشد حق تعزیر مقرّ به قتل عمد را دارد؟
آیا در این دو مورد قاضی بر اساس روایت حسین بن خالد «اذا کان للناس فهو للناس» حق تعزیر ندارد یا به جهت جنبه عمومی جرم یا فعل حرام او چنانچه در روایت آمده است تعزیر می‌شود؟
«عَنْ یُونُسَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله ٷ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ الْوَاجِبُ عَلَى الإِمَامِ إِذَا نَظَرَ إِلَى رَجُلٍ یَزْنِی أَوْ یَشْرَبُ الْخَمْرَ أَنْ یُقِیمَ عَلَیْهِ الْحَدَّ وَ لاَ یَحْتَاجُ إِلَى بَیِّنَةٍ مَعَ نَظَرِهِ لِأَنَّهُ أَمِینُ اللهِ فِی خَلْقِهِ وَ إِذَا نَظَرَ إِلَى رَجُلٍ یَسْرِقُ أَنْ یَزْبُرَهُ وَ یَنْهَاهُ وَ یَمْضِیَ وَ یَدَعَهُ قُلْتُ وَ کَیْفَ ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّ الْحَقَّ إِذَا کَانَ لِلَّهِ فَالْوَاجِبُ عَلَى الإِمَامِ إِقَامَتُهُ وَ إِذَا کَانَ لِلنَّاسِ فَهُوَ لِلنَّاسِ»
ج:‌ در حقوق الناس چه موجب حد باشد و یا تعزیر اجراء حکم وتعزیر نیاز به مطالبه من له الحق دارد ولی درصورت دوم زمینه ای برای تعزیر وجود ندارد و روایت حسین بن خالد مربوط به اجرای حد است تعزیر دایر مدار نظر قاضی شرع است در حقوق الله تعالی که برای آن در شرع حدّی تعیین نشده باشد ولی در قتل حد تعیین شده.

 

س 1 ـ 42: اگر مرد همسر صغیره خود را در حال زنا با مردی ببیند، آیا حق کشتن همسر خود را دارد؟
س 2 ـ 42: اگر مرد، همسر خود را درحال زنا با صغیر ببیند، آیا حق کشتن زانی را دارد؟
س 3 ـ 42: اگر مرد، همسر دیوانه خود را در حال زنا با مردی ببیند، آیا حق کشتن همسر خود را دارد؟
س 4 ـ 42: اگر مرد همسر خود را در حال زنا با مرد دیوانه ببیند، آیا حق کشتن زانی را دارد؟
ج: در جمیع این صور حق کشتن شرعاً برای شوهر احراز نشده، لذا احوط ترک قتل است.

 

س 43: مردی در اثر جرّو بحث لفظی با همسر و فرزندش هر دو را بگلوله می‌بندد و به قتل می‌رساند آیا این فرد در صورت اثبات قتل حکمش اعدام است یا دیه؟
ج: پدر بواسطه قتل فرزندش قصاص نمیشود ولی دیه باید برای ورثه فرزندش پرداخت کند ولی ورثه همسر بعد از ثبوت شرعی قتل میتوانند قاتل را قصاص کنند و نصف دیه قاتل را به ورثه قاتل بدهند و اگر توافق به دیه کنند هم اشکال ندارد.

 

س 1ـ 44: در قسامه اعضاء، درصورتی که مدعی زن باشد، آیا می‌تواند جزء قسم خورندگان باشد؟
س 2ـ 44: در صورت مثبت بودن پاسخ سؤال فوق، بفرمایید: چنانچه به تعداد لازم سوگند خورنده نباشد، آیا مدعی زن می‌تواند خودش قسم‌ها را تکرار کند؟
ج: در فرض سؤال در صورت نبودن مرد خود زن می‌تواند قسم را تکرار کند.

 

س 1ـ45: شخص «الف» به قصد این که با پریدن بر روی شخص «ب» وی را به قتل برساند به پشت بام می‌رود، لیکن قبل از این که اقدام به پریدن نماید، بدون اختیار او، طوفان یا زلزله غیر مترقبه ای وی را به پایین و بر روی شخص «ب» پرت کرده و موجب قتل شخص «ب» می‌شود؛ مستدعی است بفرمایید آیا جنایت عمد است یا شبه عمد یا خطاء یا خطاء محض.
س 2ـ45: هرگاه شخص «الف» با علم به این که اگر در مکان خاصی قرار گیرد، طوفانی که در حال وزش است او را به پایین پرت کرده و موجب قتل شخص «ب» می‌گردد، به مکان مزبور رفته و در اثر وزش طوفان و سقوط به پایین، شخص «ب» را هلاک می‌نماید، جنایت از چه نوعی است؟
ج: فرض اوّل قتل شبه عمد است. و فرض دوّم قتل، قتل عمد است.

 

س 46: لطفاً فرق بین قتل های سه گانه عمد وشبیه عمد و خطأ محض را بیان فرمایید.
ج: در قتل عمد اراده قتل کسی را عمداً و عدواناً داشته باشد چه با آلت قتاله و چه با آلت غیر قتاله.
قتل خطأ آن قتلی است که قاتل اراده کند قتل حیوانی را و اتفاقاً به انسان اصابت کند.
قتل شبیه عمد آن است که اراده کرده زدن انسانی را و به آلت غیر قتاله بدون قصد قتل او، اراده و احتمال قتل هم عادتاً با آن آلت نباشد امّا اتفاقاً کشته شود.

 

س 47: در صورتی که مدعی زن باشد و نوبت به قسامه برسد آیا می‌تواند جزء قسم خورندگان قرار گرفته و سوگند یاد نماید یا سوگند خورندگان حتماً باید مرد باشند؟
ج: قسّامه باید مرد باشد، قسم خوردن زن کفایت نمی‌کند.

 

س 48: مراد از ظنّ معتبر در لوث چگونه ظنّی است؟ ظنّ مطلق، ظنّ قوی موجب اطمینان و یا ظنّ متاخّم به علم؟ و آیا ظنّ شخصی مراد است یا نوعی؟
ج: امارات ظنّیّه وظنّ مطلق مراد است.

 

س 49: هرگاه لوث علیه چند نفر معین محقق شده باشد، به عنوان مثال یک نفر عادل شهادت می‌دهد که من دیدم یک شخص نا معین از این چهار نفر معین، زید را به قتل رساند، در صورتی که برای قاضی ظن به قاتل بودن یک نفر نامعین از آن چهار نفر بوجود آید، در دو صورت ذیل حکم مسأله را بیان فرمایید:
الف) اولیای دم، مدعی‌اند قاتل شخص معینی از آن چهار نفراست.
ج: درصورت اول حکم لوث نسبت به آن شخص معین جاری می‌شود اگر بیّنه شرعیه بر عدم ارتکاب قتل اقامه کرد تبرئه می‌شود و الاّ مدّعی در قتل عمد پنجاه قسّامه اقامه کند تا حکم قصاص و دیه ثابت شود.
ب) اولیای دم، تنها مدعی‌اند یکی (نامعین) از آن چهار نفر قاتل است.
ج: درصورت دوّم حکم لوث نسبت به آن چهار نفر جاری می‌شود اگر آنها اقامه بیّنه بر عدم ارتکاب قتل اقامه نکردند نوبت به قسّامه از ناحیه مدعی می‌رسد.