1. عادت به خوردن مدفوع انسان
برای تحقّق یافتن امر مذکور، لازم است حیوان مدّت زمان قابل توجّهی مانند دو روز یا بیشتر تنها غذایش مدفوع انسان باشد.[4] بنابراین، اگرحیوان هم مدفوع انسان و هم غذای دیگر بخورد، حرام گوشت نمیشود؛ مگر آنکه تغذیهاش به غیر مدفوع انسان به اندازهای اندک و کم باشد که در نظر عرف چیزی محسوب نشود.
شایان ذکر است، حیوانی که به خوردن نجاست انسان عادت کرده است، چنانچه استبراء شود، حلال میشود و کیفیّت استبراء آن در جلد اول فصل «مطهّرات»، مسائل «244 و 245» بیان شد.
[1]. این حکم اختصاص به مدفوع انسان دارد و شامل مدفوع حیوانات نمیشود. همچنین، ادرار و خون و سایر نجاسات، این حکم را ندارد. بنابراین، حیوان حلال گوشت با خوردن سایر نجاسات – غیر مدفوع انسان – حرام گوشت نمیشود.
[2]. حیوان مذکور، «جلّال» نامیده میشود.
[3]. حکم عرق بدن چنین حیوانی در جلد اوّل، مسألۀ «135» ذکر شد.
[4]. امّا اگر حیوان برای مدّت کوتاهی مثلاً یک شبانهروز، از مدفوع انسان بخورد حرام گوشت نمیشود.
2. شیر خوردن از خوک توسط بزغاله (و بنابر احتیاط واجب بچّۀ سایر حیوانات)
امّا اگر شیر خوردن، کمتر از آن مقدار باشد بنابر احتیاط واجب باید «استبراء» شود و پس از آن حلال میگردد.
کیفیّــت «استبــراء» در این مورد آن اســـت که حیوان هفــت روز شیر پاک بخــــورد و چنانچه نیاز به شیر نداشته باشد، هفت روز علف یا جو و مانند آن بخورد؛
حکم مذکور در این مسأله، بنابر احتیاط واجب نسبت به برّه و گوسالۀ شیرخوار و بچّههاى دیگر حیوانات حلال گوشت نیز جاری میشود.
[1]. حکم ادار و مدفوع آن نیز در جلد اوّل، مسألۀ «102» بیان شد.
[2]. شایان ذکر است اگر آشامیدن شیر توسط حیوان به گونهای باشد که عنوان «رضاع» محقّق نشود، حکم مذکور شاملش نمیشود و نیز شیر خوردن از سگ و حیوانات این حکم را ندارد. همین طور، این حکم شامل حیوانات بعد از علفخوار شدن و پایان دورۀ شیرخوارگی آنها نمیگردد.
3. وطی انسان با چهارپایان
مسأله 1380. حکم مذکور در مسألۀ قبل اختصاص به چهارپایان (بهائم) داشته و شامل سایر حیوانات نمیشود و نیز شامل چهارپایی که مرده و بعد از مرگ با آن نزدیکی شده نمیشود و چنانچه چهارپایی که با آن نزدیکی شده دارای حمل باشد، این حکم شامل حملی که قبل از نزدیکی پدید آمده نمیشود.
فرق ندارد نزدیکی کننده عاقل باشد یا مجنون، عالم به موضوع و حکم باشد یا جاهل، از روی اختیار اقدام به این عمل نماید یا او را مجبور نمایند. همین طور، بنابر احتیاط واجب فرقی نیست که فرد نزدیکی کننده مرد بالغ باشد یا بچّۀ نابالغ،[1]
و نیز فرقی نیست حیوانی که با او نزدیکی شده مؤنّث باشد یا مذکّر.
مسأله 1381. اگر حیوانی که با او نزدیکی شده، از حیواناتی باشد که معمولاً جهت «سواری و حمل بار» استفاده میشود مثل اسب، قاطر و الاغ، باید حیوان را از آن شهر یا روستا بیرون ببرند و در جاى دیگر بفروشند و اگر شخصی که این عمل را انجام داده صاحب حیوان نباشد، لازم است قیمت حیوان را به صاحبش غرامت بپردازد و در این صورت، پول حاصل از فروش حیوان براى خودش میشود؛
امّا اگر حیوانی که با او نزدیکی شده از حیواناتی باشد که معمولاً «گوشت آنها» مورد استفاده است مانند گوسفند، بز و گاو یا علاوه بر استفاده برای تغذیه، جهت سواری و حمل بار نیز مورد استفاده قرار میگیرد، مانند شتر، باید حیوان را ذبح کنند،[2] (و اگر شتر است نَحْر شود) سپس لاشۀ آن را بسوزانند و کسى که با آن نزدیکی کرده، اگر صاحبش نیست، باید قیمت آن را[3] به صاحبش غرامت بپردازد.[4]
مسأله 1382. اگر دستیابی به حیوانی که با او نزدیکی صورت گرفته، برای اجرای احکام مذکور، متوقّف بر خرید صوری آن از مالک باشد، این کار لازم است.
شایان ذکر است، چنانچه حیوان مذکور به هر علّتی تلف شده و از حیواناتی باشد که معمولاً جهت سواری و حمل بار استفاده میشود، نسبت به خارج کردن آن از شهر یا روستا و فروش آن در مکان دیگر تکلیفی نیست؛ ولی در مواردی که سوزاندن آن لازم است، در صورتی که جسد حیوان موجود است، باید سوزانده شود.
در هر حال، فردی که با حیوان نزدیکی کرده، شرعاً ضامن قیمت آن برای مالکش میباشد،[5] هرچند نتواند به وظایفی که ذکر شد عمل نماید.
مسأله 1383. اگر انسان با حیوانی مثل گوسفند که معمولاً برای گوشتش مورد استفاده قرار میگیرد نزدیکی کند و آن حیوان در بین حیوانات دیگر مشتبه شود، طوری که معلوم نباشد با کدامیک از آنها نزدیکی شده؛ در این مورد باید به قید قرعه، یکی از آنها خارج شود و احکام مذکور در مورد آن جاری شود.[6]
[1]. این حکم، شامل موردی که زن با حیوان نر – العیاذ باللّه – نزدیکی کرده نمیشود.
[2]. ذبح حیوان در صورت امکان بر سایر شیوههای از بین بردن آن مثل سمّ دادن و غیر آن مقدّم است؛ ولی لازم نیست شرایط تذکیۀ شرعی رعایت شود.
[3]. معمولاً حیوان از «اشیای قیمی» محسوب میشود که توضیح آن در صفحۀ «357»، پاورقی «1» بیان شد و حکم مذکور در این مسأله و مسائل بعد بر این اساس مرقوم شده است و امّا فرد در «اشیای مثلی» که توضیح آن در مسألۀ «357»، پاورقی «2» بیان شد، «مثل» را ضامن است.
[4]. این حکم، بنابر احتیاط واجب در مورد نسل او که نطفۀ آن بعد از نزدیکی منعقد شده نیز جاری است و برای رعایت احتیاط، لازم است از بین بردن نسل حیوان مذکور با اذن مالک آن باشد؛ البتّه، مکلّف میتواند در این مورد به مجتهد دیگر با رعایت الأعلم فالأعلم مراجعه نماید.
[5]. منظور، قیمت زمان نزدیکی با حیوان است و چنانچه ارزش پول و نقد رایج تا هنگام پرداخت مبلغ مذکور به صاحب حیوان کاهش یافته باشد، لازم است مقدار کاهش یافته نیز پرداخته شود، مشابه آنچه در مورد اشیای قیمی در جلد سوّم، فصل «غصب»، مسألۀ «1518» ذکر میشود.
[6]. مثلاً اگر گلهای مشتمل بر 20 گوسفند باشد و با یکی از آنها نزدیکی شده و قابل تشخیص نبوده و نسبت احتمال نیز در مورد آنان مساوی باشد، گله را نصف میکنند، قرعه به اسم هر نصفی که در آمد، آن نصف را دوباره نصف میکنند و قرعه میزنند، قرعه به اسم هر نصف درآمد باز همان را نصف کرده و قرعه میزنند و همچنین تا حیوان نزدیکی شده با قرعه معیّن شود و این حکم، در مورد سایر چهارپایانی که در مسألۀ «1379» ذکر شد نیز میشود.